
- از نگاه شما مختصات جشنوارهی عمار چيست و تفاوتهايي كه عمار ميتواند با جشنوارههايي مثل فجر و جشنوارههاي مشابه داشته باشد، چه مواردي است؟
ما در ايران جشنوارههاي مختلفي داريم. از رشد گرفته تا فجر و عمار و....، بنابراين اين جشنوارهها هركدام خصوصياتي دارند و هركدام از توان و ظرفیت منحصربهفرد برخوردار هستند كه بايد اين توانایی هرروز خودش را بيشتر نشان دهد. يادم هست روزي كه جشنوارهی عمار كار خود را آغاز كرد، خيليها اين جشنواره را جدي نميگرفتند. سنگ بناي جشنوارهی عمار به دست چند جوان مستعد بنا شد و آنها با كمترين امكانات شروع به كار كردند. امروز جشنوارهی عمار به اعتقاد من يكي از جشنوارههاي معتبر كشورمان است.
متأسفانه اين سخن شما كاملا درست است. متأسفانه جشنوارهی فجر به ويترين تبديل شده است، البته فيلمهاي خوب هم گاهي در آن پيدا ميشود، اما بايد نگاه كنيم كه در درون جامعهی ما چه ميگذرد و چقدر اين رخدادها و باورهاي مردم در فيلمها جا دارد. بايد به نگاه مردم در قالب ساخت و توليد فيلم احترام بگذاريم و بپذيريم. جشنوارهی عمار خودش را نشان داده و اين كار را سامان داده است. من هميشه گفتهام، اميدوارم جشنوارهی فجر با مستندات خوب و با فيلمهاي كوتاه به اين نكته احترام بگذارد.
وقتي ميگوييم مردمي، يعني اينكه همه هستند. از شهرستانها و روستاها همه ميآيند و فيلم ميسازند يا جايگاهي در فيلمهاي ساخته شده دارند. سازندگان بر اساس باورها، نيازها و بر اساس مسائل اجتماعياي كه با آن روبهرو هستند، فيلم خود را ميسازند. فقط ساخت فيلم و اثر بر مبناي معضلات نيست، بلكه ساخت اثر بر مبناي باورها و اعتقادات است كه اهميتي دوچندان پيدا ميكند. مثلا يادم هست دو سال پيش فيلمي كوتاه ديدم كه خيلي تأثيرگذار بود. فيلم دو دقيقه بيشتر نبود، ولي كلي حرف داشت. در آن يك روحاني دستش سه تا كيسه بود و آن را حمل ميكرد. بعد بچههاي محل آمدند و گفتند حاجآقا، امشب مهماني است؟ ما رو هم دعوت كن. بعد ميديديم روحاني با وسايل ميرسد در خانهاي و پيرزني از راه دور آمد. او تشكر كرد و وسايل را از دست روحاني گرفت و رفت. اين روحاني كمك كرد تا بار را به منزل اين پيرزن برساند و نگاه مخاطب در ابتدا اين بود كه او وسايل را براي منزل خود خریده است؛ اين يعني خيلي از ما برداشت و شناخت غلطي از روحانيت در جامعه داريم.
متأسفانه بخش اعظمي از توليدات جشنوارهی فجر متعلق به شمال شهر و ونك به بالاست. آثاري كه توليد ميشود، مال خيلي جاهاي ديگر نيست، يعني كساني هستند كه هدفشان از ساخت فيلم رفتن به جشنوارههاي خارجي است. احساس ميكنند اگر قرار باشد براي همهی مردم ايران فيلم بسازند و در دل اين موضوعات بروند، شايد جايگاهي پيدا نكنند. اين مرا خيلي اذيت ميكند.
حتما ميتواند. متأسفانه بايد يك مقداري در سياستگذاريها تغييراتي ايجاد شود، البته اين نبايد بهمنزلهی دخالت در كار فيلمساز باشد. ميطلبد كه بعضي از اين فيلمهاي به نمايش درآمده در جشنوارهی عمار را به انتخاب عزيزاني كه در جشنوارهی فجر هستند، در لابهلاي اين فيلمها ـ نه براي دريافت جايزه ـ نشان بدهند، ببينيد كه چه تأثيري دارد. خود فيلمساز وقتي ببيند اين نگاه هم ديدبان و عاشق دارد و اين نگاه هم مشتاق دارد، شايد در كارش تأثير بگذارد و در نگاه فيلمساز اثرگذار باشد. متأسفانه رستم دستان سينماي ما فيلمهاي آپارتماني و دختر و دعوا و... است. جشنوارهی عمار به اين چيزها نميپردازد، بلكه به خصوصيات انساني و انقلابي و نگاه باز ميپردازد. متأسفانه جشنوارهی فجر بهمرور زمان دستخوش تغيير شد تا اينكه به مرحلهي کنونی رسيد.
من بههيچعنوان مخالف جشنوارهی فجر نيستم. اميدوارم تلفيقي شود از نگاه عماري و نگاه اجتماعي خودمان تا بتوانيم سينماي ملي را هم ارتقا دهيم و نمانيم روي موضوعات دست خوردهی فرانسوي و انگليسي. دستاندركاران بايد بيايند و برخي از آثار جشنوارهی عمار را در لابهلاي آثار فجر به نمايش بگذارند و ببينند بازخورد مردم چيست. ما موضوعات شگفتانگيزي در جامعه داريم، آيا در سينماي ملي به آنها دست ميزنيم و آن را معرفي ميكنيم؟ خير، اما عمار اين كار را كرده است.
* همشهری پایداری - شماره 169